دیکشنری
داستان آبیدیک
immediate operand
ɪmidiət ɑpəɹænd
فارسی
1
عمومی
::
عمل وند بلافصل
لغت نامه استاندارد انگلیسی به فارسی
ترجمه مقالات انگلیسی به فارسی
دارالترجمه
IMMATERIALLY
IMMATURE
IMMATURE WOOD
IMMATURELY
IMMATURITY
IMMEASURABILITY
IMMEASURABLE
IMMEASURABLY
IMMEDIACY
IMMEDIATE
IMMEDIATE ACCESS
IMMEDIATE ADDRESS
IMMEDIATE ADDRESSING
IMMEDIATE DAMAGE
IMMEDIATE OCCUPANCY
IMMEDIATE OPERAND
IMMEDIATE RECOGNITION
IMMEDIATE RELIEF
IMMEDIATE SELECTION
IMMEDIATELY
IMMEDIATENESS
IMMEDICABLE
IMMELODIOUS
IMMEMORIAL
IMMEMORIALLY
IMMENSE
IMMENSELY
IMMENSENESS
IMMENSITY
IMMENSURABLE
معنیهای پیشنهادی کاربران
پرکردن نام برای ارسال نظر ضروری است
نام و نام خانوادگی
شماره تلفن همراه
متن معنی یا پیشنهاد شما
پاسخ به نظر و معنی پیشنهادی
نام و نام خانوادگی
پر کردن نام برای ارسال گزارش ضروری است.
شماره تلفن همراه (اختیاری)
نظر شما در مورد این معنی
متنی برای نظر وارد کنید.
عبارت داخل کار را وارد کنید